در این مقاله با باورها و هوش مالی آقای عصار زاده آشنا می شوید.اینکه چه تصمیماتی در شرایط مختلف داشته و انتخاب های او چه تاثیری در زندگی اش گذاشت.
محمد عصار زاده گان در سال ۱۳۲۸ در خانواده ای مذهبی و در شهر اصفهان به دنیا آمد. خانواده ی عصار زاده با پیشینه ای بیش از یک قرن، در فرآیند تولید آرد کشور مشغول به کار هستند. آقا محمد نیز از همان کودکی در کنار پدر شغل خانوادگی و اجدادی را آغاز کرد. چهارده سال بیشتر نداشت که فعالیت های بازرگانی پدر ، مانند: امور بانکی و مراوده با مشتریان را بر عهده گرفته بود. با وجود اینکه در مدرسه جزء شاگردان خوب محسوب می شد، کار کردن را بیشتر دوست داشت.
در همان دوران سوالی از خود پرسید؛ اگر من درسم را ادامه بدهم چه درآمدی در آینده خواهم داشت و اگر کار بکنم چه درآمدی ؟ در این راستا کار کردن را انتخاب کرد، اما در کنار کار کردن به درس خواندن نیز ادامه داد.
تا هجده سالگی همچنان در کارخانه پدر کار می کرد، به تازگی ازدواج کرده بود و شرایط خوبی را می گذراند، ماشین آریا در آن زمان جزء بهترین اتومبیل ها بود که او داشت. همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه روزی پدر به او می گوید:
“اگر مردی یکم از این پولی که خرج خوش گذرانی می کنی، خودت بدست بیار.”
دلیل شنیدن این حرف را از پدر نمی دانست، چون هم خوب کار می کرد و هم بسیار زحمت می کشید. این شد که تصمیم گرفت خودش روی پای خودش بایستد و برای خودش کار کند. وقتی این تصمیم را گرفت فقط ۵ تومان در جیبش داشت. اولین قدمی که برداشت خرید یک ژیان قسطی بود، او تصمیم گرفته بود به همراه همسرش به تهران کوچ کند اما در مسیر مشکلی پیش آمد که مجبور به بازگشت به اصفهان شدند.
او تا به آن زمان دارای شرایط رفاهی خیلی خوبی بود اما حالا با این تصمیم باید اتاقی ۱۲ متری را به خانه ی ۱۵۰۰ متری ترجیح می داد، آن هم اتاقی اجاره ای که ماهی ۱۵۰ تومان اجاره بهایش بود و او فقط ۲۰۰ تومان کسب درآمد داشت.
برای شروع کار به عنوان فروشنده در فروشگاه لوازم خانگی مشغول به کار شد. هزینه حمل و نصب یخچال هایی که خریداری می شد، درآمد مضاعفی بر درآمدش بود اما کافی نبود. بعد از فروشگاه با تاکسی یکی از دوستانش مسافر کشی می کرد. از ساعت هفت شب تا یک بعد از نیمه شب کار می کرد، تا اذان صبح می خوابید و بعد از نماز تا ساعت هفت صبح نیز مشغول مسافرکشی می شد، بعد تاکسی را تحویل می داد و به سراغ کار فروشگاه می رفت. با همان درآمد شبانه توانست دوباره یک ماشین آریا بخرد و با یک راننده قرار داد بست تا از ساعت شش صبح تا شش غروب با آن کار کند ۱۲۰۰ تومان بابت این قرارداد از او می گرفت، بعد از اتمام کار فروشگاه و تحویل ماشین از راننده خودش با ماشین کار می کرد.
از نظر او برای عالی بودن باید همه فن حریف بود؛ در همین راستا به دلیل اینکه در دروس ریاضی و حسابداری قوی بود تصمیم گرفت در کلاس های ماشین نویسی و امور بانکی شرکت کند و مهارت های کاربردی بیشتری را کسب کند.در کنار تمام این کارها آموزش رانندگی را هم انجام می داد؛ با همین روند توانست ماشین دیگری بخرد و درآمد خودش را دوبرابر کند یعنی ۲۴۰۰ تومان.
روزها سخت می گذشت اما او فقط به فکر برنده شدن بود. اوضاعش کم کم خوب شده بود و با پس اندازی که کرده بود خانه ای خرید و در آن مستقر شد.صادقانه کار می کرد و همین باعث شده بود بسیاری از مجموعه ها از او درخواست همکاری کنند. یکی از مجموعه هایی که از او برای همکاری دعوت شد، مجتمع کشت و صنعت زنده یاد دُرفشان بود.
در آن زمان با ایدهای نو و خلاقیتی جالب که شاید امروزه زیاد قابل توجه نباشد. تمام مایحتاج مردم را از قبیل گوشت، مرغ، حبوبات و.. را به صورت بسته بندی آماده و به مردم عرضه می کرد. سخت کار می کرد به طوریکه میانگین فعالیتش در طول شبانه روز به ۲۱ ساعت نیز می رسید.
هر شب ساعات زیادی را به این فکر می کرد که چطور می تواند سرویس بهتر و بیشتری به مردم بدهد، ایده های جالب و کاربردی خوبی هم به ذهنش می رسید. یکی دیگر از ایده هایی که به ذهنش رسیده بود این بود که بن تخفیف و بن خرید تهیه کند و همچنین پرداخت صورت حساب آخر ماه صورت بگیرد. بن ها را در اختیار رئیسان بانک ها قرار داد و از استقبال خوبی هم روبرو شد. برای تبلیغات ارزش زیادی قائل بود و تمام تلاش خود را می کرد تا به روز باشد و اطلاعات مورد نیاز را بدست بیاورد.
با نزدیک شدن به روزهای پیروزی انقلاب تحولات بسیاری در اقتصاد کشور پدید آمد که یکی از تغییرات پیش آمده ، تعطیلی فروشگاه های زنجیره ای بود. او که نمی توانست بیکار بماند، فکری کرد. از آنجایی که عاشق فضای سبز و آبادانی بود، تصمیم گرفت باغ و مزرعه ای احداث کند ؛ در همین راستا زمینی به مساحت ۹ هزار متر مربع به قیمت ۱۳۰ تومان از پدرش خرید زمین فعلی کارخانه ی جرعه .
در بیست و هفت سالگی تصمیم گرفت یک کارخانه ی مدرن تولید آرد بنا کند. حوالی سال ۵۸ بود. زمانی که تقریبا اغلب کارخانه ها تعطیل شده بودند. اطرافیان مخالفت می کردند اما او تصمیم گرفته بود و باید پیروز می شد.
آقای محمد عصار زاده گان بنیانگذار صنایع غذایی جرعه
از هیچ تلاشی برای راه اندازی کارخانه دریغ نمی کرد، بعد از دو سال تلاش شبانه روزی، اواخر سال ۶۲ تولید آرد جرعه را آغاز کرد. برای اینکه بتواند با شرایط روز ، پیشرفت کند نیاز به تکنولوژی داشت، اما با شرایط موجود، سرمایه ای برای این کار نداشت. موضوع را با بستگانی که وضع مالی خوبی داشتند در میان گذاشت ؛ سه دانگ کارخانه را به نامشان زد و قرار شد مبلغی سرمایه از این طریق دریافت کند. کمی گذشت و نه تنها مبلغی از آن ها بدستش نرسید بلکه در نهایت بی انصافی و تعجب تمام سهم کارخانه را از او خواستند.
اسرار باورهای ثروت ساز اسرار میلیاردر شدن بنیانگذار صنایع غذایی جرعه
همین شد که در کل از این تصمیم منصرف شد و به فکر دیگری افتاد. دامداری را خوب از پدر یاد گرفته بود و تصمیم گرفت آرام آرام کارها را خودش پیش ببرد. چون خودش از هیچ به آنجا رسیده بود حواسش به کارگران کارخانه بود و سعی می کرد بهترین برخورد را با آن ها داشته باشد. همین نوع برخورد او با زیردستان که اصلا آنها را زیر دست خطاب نمی کرد، باعث رونق کارش شد و روز به روز شرایط بهتری را تجربه کرد.
بیندیشید و ثروتمند شوید زندگینامه زندگینامه ادم پولدارا زندگینامه افراد موفق
او می گوید: چون عاشق کارم بودم، از حداقل امکاناتی که داشتم استفاده می کردم و بیشترین باز خورد را می گرفتم. همه ی آرد شناسان می دانند آرد ستاره چه آرد مرغوبی است و نیاز به امکانات بالایی دارد اما من با مهارتی که در تولید آرد داشتم، با آسیاب چکشی آن را تولید می کردم. هر روز انگیزه ام برای انجام کارهای بزرگتر بیشتر و بیشتر می شد و همیشه به کارکنان کارخانه می گفتم که خواستن توانستن است!.
کم کم با افزایش مشتری ها و خریداران ، تکنولوژی که مد نظرشان بود را وارد کار کردند و تولید خود را از ۲۰۰ تن در روز به ۶۰۰ تن در روز رساندند. امروز کارخانه ی او یکی از کارخانه های تولید آرد با تکنولوژی روز دنیاست.محمد عصار زاده
او می گوید: تمام هدایایی که در این مسیر گرفته ام مانند لوح تقدیر ، تندیس و.. را با هیچ چیز در دنیا عوض نمی کنم. آن ها نشان دهنده ی سال ها تلاش من هستند و من را یاد خاطرات روزهای پر تلاش زندگی ام می اندازند.
زندگینامه میلیاردرها کسب درآمد
از اینکه عمرم را هدر نداده ام خوشحالم و از اینکه عمرم را برای مردم کشورم گذاشته ام خوشحال تر!
مجموعه سیلو های یک هزار تنی در اصفهان بزرگترین سیلوی بخش خصوصی کشور به نام گندم داران یکی از افتخارات این مرد برای کشورمان ایران است. آقای عصار زاده گان از بیست و چهار ساعت فقط سه ساعت آن را استراحت می کنند و بقیه ی ساعات روزشان به فعالیت مشغولند.
پیشنهاد آقای عصارزاده گان به جوانان و کسانی که جویای موفقیت اند:
همیشه در راه علم و دانش تلاش کنید و در کنار آن تا می توانید کار کنید تا بتوانید آینده ی خوبی را بسازید.
با سلام به تو دوست عزیزم. امیدوارم در هر کجای ایران و جهان که هستی پر از انرژی بوده و زندگیت هر روز بهتر از دیروز باشد. دوستان یک سوال از شما میپرسم و سپس در مورد فلسفه آن با شما صحبت میکنم. به نظر شما خدا وجود دارد و یا وجود ندارد؟
آموزش راه اندازی کسب و کار اینترنتی آموزش کسب و کار در خانه
زمانی که ۱۹ سالم بود در سمیناری شرکت کردم که یک کارآفرینی بسیار موفق در آن سخنرانی کرد. بعد از پایان سمینار و در اتاق فرمان با او صحبت کردم. به او گفتم که وضعیت زندگی من مناسب نیست ودر یک اتاق ۵ متری زنگی میکنم و هر کاری که انجام میدهم موفق نمیشوم.
در مورد کارهای ناموفق خود به او توضیح دادم. او خیلی با حوصله به حرفای من گوش داد و بعد از پایان صحبت های من پرسید به نظرت خدا وجود دارد و یا به خدایی وجود ندارد؟ من واقعا نمیدانستم چه جوابی باید به او بدهم و به او گفتم نمیدانم. او گفت خدا وجود دارد و تمام شرایط و راه های مورد نیاز تو برای رسیدن به هدف نیز وجود دارد. و این موضوع بستگی به رفتار و نوع دیدگاه خودت دارد.
من پرسیدم از کجا مشخص است که خدا وجود دارد؟ مثالهای مختلفی زد که در بین انها یکی ساده تر بود و من آن را فهمیدم. گفت اگر خدا وجود نداشت کتابی به این کاملی مانند قرآن هم وجود نداشت. در این کتاب خدا نگفته است که چگونه بدبخت بشوید بلکه گفته است که چگونه میتوانید هم در این دنیا و هم در دنیای آخرت به تعالی و موفقیت برسیم. اگر خدا وجود دارد پس خیر ما را میخواهد چرا که در غیر این صورت در قرآن مواردی را نمیگفت که به وسیله ان ما بتوانیم به تعالی و موفقیت برسیم .
آیا خدا وجود دارد اختراع ثروت افرین استراتژی در کسب و کار
همین مثال برای من کافی بود بعد از آن هر موقع دچار مشکل میشدم و گیر میکردم به خودم میگفتم خدا وجود دارد و یا وجود ندارد؟ اگر وجود دارد پس از تو پشتیبانی میکند پس به مسیرت ادامه بده و اقدام کن و اگر هم وجود ندارد بهتر است که بمیری. این را به یک جمله تاثیرگذار برای خودم تبدیل کردم. این کارآفرین یکی از اعضای اصلی ان ای بود. من همیشه گفتم که بهترین راه برای ترک مواد مخدر ان ای است چرا که ۱۲ ستون دارد. که در این ۱۲ ستون زندگی را آموزش میدهند و تعداد زیادی از افرادی که به ان ای رفتن بعد از آن موفقیتهای بزرگی را کسب کرده اند.
اسرار باورهای ثروت ساز اسرار ثروت ژان کلود دسو اسرار ثروتساز
باور کنید خدا وجود دارد. یک نفر در سایت گفته بود که آقای تیموری شما میلیاردی صحبت میکنید در حالی که من لنگ یک میلیون پول هستم. باور کن من هم درک میکنم که لنگ یک میلیون پول بودن را چرا که من هم این دوره رو گذراندم. خدا وجود دارد. یک چیزی هست در مورد مسئله توکل البته من در مورد مسائل مذهبی زیاد صحبت نمیکنم. اما چیزی وجود دارد به نام توکل که به معنی تو و کل است. این توکل را اگر درک کنید هر زمانی که قصد شروع کاری را دارید به این موضوع فکر میکنید که خدا وجود دارد و حامی شما است.
اشنایی با بازار کسب و کار، انسانهای ثروتمند انضباط شخصی دریچه ثروت؛
من متوجه شدم که خدا وجود دارد و اولویت نیز دارد. بدین معنی که خداوند اول به کسانی کمک میکند که خودشان به خودشان کمک کنند. بارها من این موضوع را درک کرده ام که اولویت خدا برای کسانی است که خودشان به خودشان دارند کمک میکنند. ۷-۸ روز پیش یکی از افراد بسیار موفق به من زنگ زد و گفت ماهان جان یک خانمی که شرایط خیلی بدی دارد کلیپ ماری جوانا تو را دیده است و شدیداً به دنبال این است که با تو صحبت کند اما موفق نشده است. الان در یک مهمانی در کنار من نشسته است و من گفتم که تورو میشناسم و میتوانم به تو زنگ بزنم.
شرایط این خانم از نظر مالی عالی بود و ماشین یک میلیاردی داشت.اما از سال ۹۰ شروع به مصرف مواد کرده بود. او گفت بعد از دیدن کلیپ به خودم گفته ام که این شخص میتواتند به من کمک کند و به دنبال صحبت کردم با شما بوده ام. هماهنگ کردم که بتوانیم با هم صحبت کنیم. کسی که از سال ۹۰ روزی دو وعده ماریجوانا مصرف میکرده الان ۵ روزه که لب به این مواد نزده است.
تغییر باورها و ثروتمند شدن توکل ثروتمند شدن خدا وجود دارد کارآفرین موفق
پدر این خانم به شدت ثروت زیلد داشت و این خانم به علت یک مشکل احساسی به سراع این مواد رفته است. دختری که قبل از این جریان موفقیت های زیادی خلق کرده به مدت ۶ سال با این مواد درگیر میشود و الان ۵ روزه که ترک کرده است.چون خودش خواست. زمانی که از من تشکر کرد به او گفتم که همه کارهارا خودت انجام دادی و من کاری نکردم. او گفت همین کلیپ شما و حمایتهای شما در این چند رو کمک زیادی به من کرد.
این یکی از مواردی است که من دیدم و میگویم خدا برای کمک به افراد اولویت دارد. خدا به این خانم کمک کرد چرا که خودش میخواست به خودش کمک کند. در هر مسئله ای که در زندگی داشته باشی همینگونه است. خداوند اولویتش با کسانی است که خودشان میخواهند به خوشان کمک کنند. خودت برای زندگیت چه کاری انجام میدهی و در چه جایگاهی هستی؟
کسب درآمد بالا کسب درآمد بیشتر
هرموقع که به مشکل برخوردی به خودت بگو که خدا وجود دارد و خودش بارها گفته است که من برای تو کافی هستم. خدا برای بندگانی کافی است که درخواست میکنند و قدم بر میدارند. دوستان توکل را درک کنید. در این صورت است که اقدامات شما قوی خواهد شد. و شما ازدرون قدرتمند میشوید. به این موضع خیلی فکر کنید.
یک موضوع هم که میخواهم در مورد ان صحبت کنم این است که خیلیها میگویند چرا درامد ما کم است؟ من باز هم میخواهد از دوره ای بگویم که وضعیت خوبی نداشتم. یک بار از خودم پرسیدم چرا درآمد من کم است و وقتی فکر کردم دیدم چون که خودم کم هستم. کسی که سوار ماشین پورشه میشود به اندازه یک پورشه اطلاعات دارد و به اندازه یک پورشه خودباوری دارد و به اندازه یک پورشه عمل میکند. پس باید پورشه سوار شود.
ما خودمان کم هستیم که درامد کمی داریم. ما خودمان هستیم که باور نداریم و اقدام نمیکنیم. در واقع ما خودمان کم هستیم. این موضوع را اگر درک کنید درامد شما افزایش خواهد یافت. اگر میخواهید کسب درآمد خوبی داشته باشید سعی کنید از همین الان شروع کنید و خودتان را رشد دهید.
خودت را پرزنت کن. من در هر جایی که میروم و مدیرانی شرکت دارند میگویم که به نظر من کسی در ایران نیست که اطلاعات مالی اش به اندازه من قوی باشد و حداقل من چنین شخصی را ندیدنم. شاید بعضی ها بگویند که چقدر خودخواه سات اما واقعیت این است که من فقط میگویم چه توانایی دارم. از همین الان شروع کن. اگر تا بعد از یک ماه از توانایی خودت پول در نیاوردی معلوم است که تو خودت به دنبال پول نیستی. هر جایی که میروی توانایی های خودت را بازگو و خودت را پرزنت کن.
من در آینده در مورد پرزنت کردن بیشتر با شما صحبت میکنم و به شما میگویم که چگونه خودتان را پرزنت کنید. من در زمینه های مختلفی اطلاعات دارم و میتوانم به شما بگویم که هر کاری چقدر میتواند برای شما سوداور باشد. این توانایی با تحقیق و مطالعه و دقت در کسب و کارهای مختلف به دست امده است.
خودت را پرزنت کن و در مورد توانایی های خودت صحبت کن. من افرادی را دیدم که خودشان را موظف کرده اند که درامد بیشتری داشته باشند و توانسته اند که چه کارهایی انجام بدهند.من در یکی از دوره هایم گفتم که اگر که تا اخر این دوره به درامد عالی نرسی مشکل از تو است و دیگر نمیتوانی.
من همه را مجبور کردم که تمام شرایط و موقعیت و سنسورهای خود را همگام کنند که بتوانند درامدزایی کنند.یک روز قبل از اتمام دوره خانمی که خانه دار بود آمد و با گریه صحبت کرد که من چیزهایی را میساختم اما نمیخریدند. من شروع به پرزنت کردم و در همه جا مانند مهمانی ها محصول خود را معرفی کردم. بع د از ان توانستم فروش خوبی داشته باشم و در حال حاضر این خانم به نتایج بسیار خوبی دست پیدا کرده است. پس خودت را مجبور کن که درامد پیدا کنی در این صورت است که درامد پیدا میکنی. اگر درامدت کم است دلیلش این است که خودت کم هستی و کارهای لازم را انجام نمیدهی.
میخواهم داستانی برای شما بگویم که اسمش عمو بادکنکی است. پسرکی به پارک میرود و میبیند پیرمردی در حال فروش بادکنک است. بادکنکایی با رنگهای مختلف که در اسمان معلق هستند. تنها رنگی که بین انها وجود ندارد رنگ مشکی است. پسرک از بادکنک فروش میپرسد چرا رنگ مشکی نداری؟
آیا بادکنک مشکی بالا نمیرود؟ بادکنک فروش در جوابش میگوید که رنگ بادکنک مهم نیست بلکه داخلش مهم است. باید درون بادکنکها را با گاز پر کرد. به همین دلیل است که من به شما میگویم درون خود را پیدا کنید. همه شما توانایی هایی را دارید که میتوانید با استفاده از ان به درامد برسید. این تواناییها میتوانند شما را به اوج برسانند.
سعی کنید همیشه مربی خوبی داشته باشید و از او اموزش ببینید. مربی خوبی انتخاب کنید. کسی که خودش مهارتی در ان زمینه ندارد و نتیجها ی در دستانش نیست نمیتواند به شما کمکی کند.
از درون خودت را قوی و زیاد کن. توانایی های تو میتواند تو را به اوج برساند. بدان که خدا وجود دارد و توکل کلمه بسیار بزرگی است. در زنگی خود از این نکات استفاده کن چرا که بسیار مهم هستند. اگر این مطلب را چند بار مطالعه کنید میتوانید هر بار چیزهای جدیدی از آن یاد بگیرید. حتماً خدا وجود دارد ، اگر درامدت کم است یعنی خودت کم هستی پس خودت را بزرگ کن و سعی کن مربی پیدا کنی که خودش عملکردش عالی باشد و بتواند به تو کمک کند.
در این شرایط خیلی راحت تر از انچه که فکرش را هم میکنی درامدت افزایش پیدا میکند و میتوانی به جایی که دوست داری برسی. امیدوارم هر جا که هستید پرتوان باشید. این مطلب را برای دوستان خود بفرستید. و به او هم کمک کن که بتواند زندگیش را بهتر کند.
شاد و پیروز و سربلند باشید.
هدف ما از زندگینامه ها این است که شما از راهی که افراد موفق رفتنه اند آگاه شوید و موانع ذهنی شما از موفقیت رفع شود وبتوانید از الگوی آنها استفاده کنید.و نسبت به مسیری که در پیش دارید چشم اندازی داشته باشید.
آقای محمداسماعیل کاویان آملی سال۱۳۲۸ در خانواده ای پرجمعیت در شهرستان آمل به دنیا آمد.سه برادر ودوخواهر دارد.پدرش در محله خودشان کسب وکار کوچکی داشت وتا قبل از رسیدن به سن مدرسه او به پدرش کمک می کرد . در سن نه سالگی هنگام تحصیل توانست در مغازه بستنی فروشی مشغول کار شود. به دلیل جلب مشتری مجبور بود با صدای بلند تبلیغ کند وشب ها صدایش می گرفت. اما او دست از تلاش نمی کشید وسال بعد روش بستنی درست کردن را آموخت .به تدریج ساخت یخ در بهشت نیز آموخت سال بعد توانست خود محصولش را عرضه کند و کسب درآمد کند.
در تیرماه صاحبان ویلا وخانه های ییلاقی افرادی را به عنوان سرایدار انتخاب می کردند. مادرش نیز از چندین خانه نگهداری می کرد و او به همراه برادر وخواهرهایش در انجام کار کمک می کردند.تابستان سال بعد در اردویی که شرکت نفت برای کارکنان خود برگزار می کرد مشغول به کار شد. محمداسماعیل کاویان آملی بعد از سرو غذا ظرف ها را جمع کرده ومی شست.دوسال به این صورت گذشت. در سال۱۳۴۲زمانی که نوجوان بود دوباره به پدرش کمک می کرد .در آن زمان پدرش ماست چکیده را برای فروش به تهران می برد. او نیز همراهش می رفت و در سال بعد سعی داشت در تهران کاری پیدا کند.
یک روز در کنار خیابان چند کارگر ساختمانی نظرش را جلب کرد هنگامی که ماشینی برای بردن کارگرها آمد او نیز سوار ماشین شد و به محل کار رفت ابتدا صاحب کار او را نپذیرفت. اما بعد از صحبت کردن با محمد اسماعیل متوجه صداقت او شد واستخدامش کرد .
در هفته سوم یکی از کارگران که مسئول ثبت مصالح بود به مرخصی رفت صاحب کار که فهمید او با سواد است مسئولیت را به وی واگذار کرد . تا اینکه کامیون بار سیمان آمد. راننده مدعی بود ۱۲۰گونی سیمان آورده اما او بعد از شمارش متوجه شد ۱۰۰گونی سیمان است .توانست از پس متقاعد کردن دیگران برآید که بعدا متوجه شد همان کارگری که مسئول ثبت را داشته با راننده توانی کرده است .
بعد از سه ماه ساختمان به پایان رسید وصاحب کار دوچرخه ای برای محمداسماعیل به عنوان پاداش خریداری کرد او به صاحب کارش گفت که دوست دارد بازهم به سرکار برود به همین دلیل او را به کارگاه شکلات سازی در چهارراه مولوی معرفی کرد ابتدا صاحب مغازه قبول نمی کرد اما باتعریف هایی که صاحب کار قبلی زد قبول کرد بماند اما به شرطی که خلیفه کارگاه از او راضی باشد .
خلیفه کارگاه اوستا محمد کار پخت وپز را به عهده داشت بعد از روز کاری اوستا محمد ابراز رضایت کرد ومحمد اسماعیل موفق شد درآنجا بماند همه چیز به خوبی پیش می رفت درآمدش کفاف زندگی را می دادفقط جای درس در زندگیش خالی بود .
همزمان حسابرسی چندین مغازه را نیز انجام می داد. با درآمدی که کسب کرد توانست خانه ای در خیابان ایران مهر اجاره کرد وخانواده نیز به تهران آمدند. این بار تصمیم داشت کار بهتری پیدا کند. درآن زمان روحانی با برادرش تولیدی کوچکی ایجاد کرده بود ومربا وترشی تولید میکرد او نیز به آنها پیوست وبا تجربه ای که داشت توانست مشتری زیادی جمع کند.
تعداد افراد خانواده زیاد شده بود با در آمد بدست آمده خانه را عوض کرد سال۱۳۵۵ازدواج کرد وثمره این ازدواج سه پسر است.بعد از ازدواج تصمیم گرفت کار مستقلی ایجاد کند. به سفر حج مشرف شد در آنجا از خدا خواست بتواند کار مستقلی ایجاد کند بعد از بازگشت از سفر به بانک مراجعه کرد تا زمینه های شروع کار را فراهم کند در آن زمان همه چیز حواله ای بود وکلیه مواد اولیه ازطریق حوالجات وزارت صنایع تحویل می شد.
محمداسماعیل کاویان آملی یک کارخانه در جاده قدیم کرج همراه با دوستش اجاره کرد. ساعت سه با موتور سیکلت ب میدان بار می رفتند تا سفارش دهند روزها میشد که بعضی میوه ها در میدان فراوان می شد او این را می دانست صبر می کرد تا قیمت ثابت شود بعد سفارش می داد در رفت وآمد ها به میدان باعث شد برای صاحب کارخانه رازک نیز خرید کند .
شش ماه بعد صاحب کارخانه رازک او را دعوت به همکاری کرد .در این زمان متوجه شد یکی از شرکا حاضر است سهم خود را واگذار کند. سرمایه نداشت تا سهم را خریداری کند اما سعی کرد شرکا را راضی کند تا سود کارخانه را بیشتر کند در قبال این کار آنها نیز او را به عنوان شریک قبول کنند بعد از صحبت های صاحب کارخانه شرکا راضی شدند وکار شروع شد .
زندگینامه آقای محمداسماعیل کاویان آملی زندگینامه افراد موفق
همان زمان متوجه شد کارخانه رب گرمسیر دچارمشکل فروش است با آنها مذاکره کرد وتوانست دوتن رب ازآنها خریداری کند.البته برای فروش رب به مصرف کننده باید آن را رقیق می کردند در قوطی بسته بندی می شد ولی کارخانه خط تولید وبسته بندی قوطی نداشت.
به این نتیجه رسیدند که رب را به درجه استاندارد رسانده و درشیشه تولید کنند ابتدا مغازه دارها از این نوع رب راضی نبودند اما به دلیل قیمت مناسب آن بعد از چند هفته درخواست ها افزایش یافت .توانست مقدار بیشتری رب از کارخانه گرمسیر خریدای کند وسفارشات نیز بیشتر می شد. با سودی که از این کار بدست آمده کارخانه به مساحت هزار متر بنا شد و نام کارخانه را بدر گذاشت ودونوع مربای بالنگ وهویج تولید می کرد. به تدریج زمین های اطراف کارخانه را خریداری کرد وتوانست آنجا را گسترش دهد.
ثروتمندان جهان راه اندازی کسب وکار زندگینامه
در حال حاضر شرکت بالغ بر۵۰نوع محصول مختلف با کیفیت تولید می کند وصادرات خوبی به کشورهای مختلف دارد.او اینگونه ثروت خود را بدست آورد.فرزندانش پس ازتعطیلی مدارس هرسال در کارخانه به او کمک می کردند محمداسماعیل کاویان آملی معتقد است با آمدن فرزندانش رونق بیشتری در کارها ایجاد شده و حالا باید کارهای کارخانه را آنها انجام دهند . در بسیاری از نمایشگاه های خارج از کشور شرکت می کند تا بهترین وجدیدترین بسته بندی را وارد کشور نماید ومصرف کننده را راضی نگه دارد او معتقد است صنعت غذایی ایران مدیون دسترنج کشاورزان است .
اسرار باورهای ثروت ساز بدون سرمایه اولیه بنیانگذار صنایع غذایی بدر
کارلوس گوسن (Carlos Ghosn)، از جمله معدود مغزهای متفکری است که با قدرت اندیشه بالای خود توانسته در یک زمان هدایت دوکمپانی بزرگ را برعهده گیرد و در هر دو بهعنوان یک پدیده باور نکردنی ظاهر شود. مدیریت کمپانی «نیسان موتورز» ژاپن، «رنو» فرانسه و همچنین عضویت در هیئت مدیره امپراتوری «سونی» و شرکت «Alcoa»، تمامی اینها شرایطی است که برای هر فرد ممکن است با تمام توان و تجربه و دانشی که داشته باشد محال و باور نکردنی باشد. نکته جالب اینجاست که گوسن علاوه بر اینها در کشور ژاپن به عنوان یک فرد مؤثر و دست اندرکار حرفهای در لوازم خانگی نیز شهرت دارد!
کارلوس گوسن نمونه کامل مدیری است که با آشنایی کامل از فرهنگ های مختلف، بازارهای چند ملیتی را شناسایی کرده و با استفاده از خرد و دانش بالای خود نبض هر یک از این بازارها را در اختیار خود گرفته است. مدیری که خود متولد آمریکای جنوبی است، کار رسمی خود را در اروپا آغاز کرده و اوج شهرتش را در آسیا تجربه نموده و حال هر هفته بین سه قاره آسیا، اروپا و آمریکا در حال سفر است تا مبادا از تجربیات دیگران عقب بماند.
دادن جانی دوباره به کمپانی تقریبا ور شکسته «نیسان» که حال به عنوان کمپانی شماره دو خودرو سازی ژاپن مجددا به عرصه رقابت بازگشته است، سبب شد تا نام گوسن بهعنوان یک اسطوره در اذهان مردم ژاپن باقی بماند. هنگامی که او در سال ۱۹۹۹ سکان هدایت این کمپانی را در دست گرفت، به همه هواداران این شرکت قول داد که در عرض دو سال مجددا آن را به روزهای پرشکوه اولیهاش بازگرداند و اگر موفق به انجام دادن این کار نگردد، بلافاصله پس از این مدت از سمت خود استعفا خواهد کرد و همگان دیدند که بعد از مدت دو سال نه تنها نیازی به استعفای او نبود بلکه برای موفقیت او جشنهای بزرگی برپا شد.
اینکه ملیت او کجایی است مسئلهای نیست که به راحتی بتوان به آن پرداخت. کارلوس گوسن در نهم مارس ۱۹۵۴ در برزیل متولد شد. پدر و مادرش اصلیتی لبنانی داشتند و او نیز با شناسنامه فرانسوی در بیروت بزرگ شد. در سال ۱۹۷۴ از دانشگاه پلی تکنیک پاریس فارغ التحصیل شد و در سال ۱۹۷۸ از یکی دیگر از دانشگاه های این شهر مدرک مهندسی گرفت و بلافاصله در یک کمپانی فرانسوی ساخت لاستیک با نام «میشلین» مشغول بهکار شد و در سال ۱۹۸۱ به سمت مدیریت یکی از شعبههای شرکت در پاریس درآمد.
هوش سرشار او در کار عبور از پلههای ترقی را بسیار آسان گردانیده بود. به سبب تواناییها و نظریات فوقالعادهاش به سرعت مورد توجه مدیران «میشلین» قرار گرفت و در فاصله سالهای ۱۹۸۴ و ۱۹۸۵ بهعنوان مسئول بخش تحقیق و توسعه کمپانی به خدمت گرفته شد. پس از آن در سال ۱۹۸۶ به عنوان مسئول هماهنگی شعبات کمپانی در آمریکای جنوبی به زادگاهش بازگشت و در برزیل مشغول بهکار شد. برای مدت چهار سال در آنجا ماند و بازار «میشلین» را در آمریکای جنوبی قوت بخشید و بر همین اساس مدیران شرکت تصمیم گرفتند تا در اختیار گرفتن بازار آمریکای شمالی گوسن را به آنجا بفرستند.
دیگر برای آنها نام گوسن همانند نام سردار لشکری میآمد که او را به هر ماموریتی میفرستادند، از پیروزی و کشورگشایی او مطمئن بودند. هر زمان خطری برای بازار یک منطقه احساس میشد، فورا گوسن در جلسات مطرح میگردید و بلافاصله از توان او برای رهایی استفاده میکردند.
اینگونه بود که در سال ۱۹۹۰، کارلوس گوسن بهعنوان مسئول نمایندگیهای کمپانی «میشلین» وارد آمریکای شمالی شد و فعالیت خود را آغاز نمود. ورود او به این منطقه به منزله نوسازی ساختار تمامی شعبه های حاضر در آنجا بود. با یک خانهتکانی گسترده در اوایل دهه ۱۹۹۰ چنان قدرتی به حضور کمپانی در منطقه بخشید که مدیران آن تصمیم به خرید کمپانی لاستیک سازی «UniroyalGoodrich» گرفتند و از این وضعیت به مراتب خرسند به نظر میرسیدند.
با پیچیدن آوازه شهرت و توانایی مهندس گوسن در سراسر جهان و میان کمپانیهای بزرگ و صنعتی، هر یک در تلاش برای بکارگیری او برآمدند و پیشنهاداتی را مطرح مینمودند. از میان تمامی تقاضاها از شرکتهای دور و نزدیک، گوسن پیشنهاد کمپانی رنوی فرانسه را پذیرفت و در اکتبر سال ۹۶ با این کمپانی وارد قرار داد شد. در دسامبر آن سال گوسن با سمت مدیریت این کمپانی در«Mercosur» مشغول بهکارشد. در این سمت او مسئولیت بخشهای مهندسی، توسعه، ساخت، تحقیقات پیشرفته، عملیات قدرت و همچنین خرید محصولات در این منطقه را برعهده داشت.
کارلوس گوسن معاون کمپانی بزرگ رنو- نیسان موفقیت کارلوس گوسن
با ورود او به بازار خودرو، کمکم استعدادهای ویژه او در این صنعت نمایان گشت . سیاستهای اقتصادی او چنان مورد رضایت مدیران کمپانی در آمده بود که از او در جلسات مختلف بهعنوان یک سیاستمدار حرفهای نام میبردند.در مدت زمان اندکی با کاهش هزینههای اضافی و همچنین تعطیل کردن تعدادی از شعبه های کم سود این شرکت در مکانهای مختلف، سبب کسب سود دهی فراوان برای کمپانی گردید و از آن پس او را «Le Cost Killer» – قیمت شکن مینامیدند.
زندگینامه میلیاردرها کارلوس گوسن کارلوس گوسن کیست
در اواخر دهه ۱۹۹۰ کمپانی نیسان ژاپن به پایان عمر خودش نزدیک شده بود. سهامداران این شرکت اقدام به فروش سهام خود کرده بودند و هر یک قصد فرار از این وضعیت بحرانی و خطرناک را داشتند. در همین زمان شرکت «رنو» با خرید ۳۷ درصد از سهام این کمپانی به نجات آن برخاسته بود.
در مارس ۱۹۹۹ کمپانی فرانسوی «رنو» رسما این میزان سهام را خریداری کرد و اعلام کرد که قصد دارد جلوی ورشکستگی کامل نیسان را بگیرد. مدیران این کمپانی بسیار آسوده و با زبانی بسیار ساده سخن از رهایی نیسان از خطر سقوط میدادند و با اعتماد به نفسی بالا اعلام میکردند که کمپانی آنها توان انجام این عملیات نجات را دارد و با مدیریت ریسک توانست کسب درآمد کند و به ثروت برسد. البته آنها حق داشتند، چرا که از نیروی متخصصی بهره میجستند که همواره در لحظات بحرانی نجات بخش خواهد بود و در کارنامه خود پیروزی ارزندهای را ثبت کرده است.
زندگی نامه آدم پولدار ازندگینامه افراد موفق زندگینامه کارلوس گوسن
در ژوئن سال ۱۹۹۹ کارلوس گوسن
برای نوسازی و نجات نیسان به ژاپن فرستاده شد. پس از یکسال تحقیق و بررسی
در ژاپن، در ژوئن ۲۰۰۰ او رسما مدیریت کمپانی را بر عهده گرفت و متعهد شد
که در عرض دو سال مجددا نیسان را به همان توانمندی باز خواهد گرداند. برای
بسیاری این صحبت تنها یک بلوف و یا یک شعار تلقی میشد اما آنان که گوسن را
میشناختند به خوبی به تحقق این مسئله واقف بودند.
مشابه عملکردش در
«رنو» اینبار نیز او اقدام به حذف هزینههای اضافی نمود، تعطیلی بسیاری از
شعبه های راکد، کاهش بسیاری از هزینههای داخلی و خرج و مخارج رسمی
کمپانی، او را قادر ساخت تا با مدیریت جدی و توانمند خود، در آغاز هزاره
سوم روزنه امید را نمایان سازد. در عرض مدت زمان کوتاهی گوسن به مشهورترین
چهره در ژاپن تبدیل شد.
تلاش های کارلوس گوسن خلاصه زندگی یک فرد موفق
آنها که سن و سال بیشتری داشتند او را با افسانههای کهن ژاپنی مقایسه میکردند و توانایی او را خارج از توانایی انسان معمولی میدانستند، در اکتبر سال ۲۰۰۱ او اقدام به چاپ کتاب زندگینامهاش نمود و در اولین ماه فروشش توانست ۱۵۰ هزار نسخه از آن را به فروش رساند که به پرفروشترین کتاب آسیا شهرت یافت.
در سال ۲۰۰۲، گوسن بهعنوان معاون کمپانی بزرگ «رنو- نیسان» و همچنین عضو هیئت مدیره «رنو» درآمد و سرانجام اینکه در آوریل امسال ۲۰۰۵ او به سمت مدیر کمپانی «رنو» منصوب شد. براساس نظر سنجیهای انجام شده در جراید تخصصی اتومبیل در سراسر دنیا، کارلوس گوسن بهعنوان با نفوذترین فرد در صنعت خودروی دنیا در سال ۲۰۰۵ شناخته شده است.
سلام به تو دوست عزیزم. امیدوارم هرجای ایران و جهان که هستی حالت عالی و پر از انرژی باشی. دوستان من خدا را شکر میکنم که ماهه دوم از دوره هوش مالی را تحویل عزیزان دادیم. شاید برای شما سوال پیش بیاید که در ماه دوم در مورد چه موضوعی صحبت کردیم. ماهه دوم شامل ۱۳ فایل آموزشی بود که یکی از آنها پرسش و پاسخ بود و در مورد این موضوع صحبت کردیم که یک مدیر چگونه میتواند باعث رشد بیزینس خود شود و راهکارهایی که یک مدیر بتواند درامد خود را افزایش دهد.
در مورد این موضوع صحبت کردم که کارمندان چگونه میتوانند کم کم کار خود را کنار بگذارند و تبدیل به خویشفرما و سپس کارفرما شوند. کارمندان خیلی راحت میتوانند از اطلاعات ارائه شده استفاده کنند و به جایی که دوست دارند برسند. و در مورد این موضوع هم صحبت کردم که اگه بیزینس ندارید چگونه میتوانید بیزینس خود را راه اندازی کنید و همچنین چندین ایده را نیز ارائه کردیم. البته فایل های اموزشی دیگری هم بود که به آن اشاره نمیکنم. خدا راشکر که توانستیم این کار را به بهترین شکل انجام دهیم.
امروز میخواهم در مورد یک مطلب بسیار مهم با شما صحبت کنم. ارزش این مطلب بسیار زیاد است و اگر شما بتوانید در زندگی خود ان را درک کرده و در قسمتهای مختلف از آن استفاده کنید نتایج عالی برای شما به همراه خواهد داشت. یک جمله هست که من همیشه در ذهنم آن را تکرار میکنم و آن این است که “زندگی که ارزیابی نشود ارزش ادامه دادن ندارد” ببینید زندگی که بررسی نشود بی ارزش بوده و تبدیل به روزمرگی خواهد شد.
زندگی که ارزیابی نشود چه فایده ای دارد؟ پس همیشه سعی کنید در قسمتهای مختلف زندگی خود بررسی کنید که در کجا قرار دارید و میخواهید به کجا برسید. من امروز میخواهم در مورد چند مورد زندگی خودتان را بررسی کنید. یکی در مورد موضوع کسب و کار است و دیگری موضوعی است که میخواهم در مورد آن صحبت کنم و ان مخالفان پیشرفت شما هستند.
دوستان جمعه ای هست به نام جمعه سیاه که روز تعطیلی نیست اما اکثر شرکتها در بسیاری از کشورها این روز را تعطیل میکنند. جمعه سیاه روز بعد از شکرگذاری است که آخرین جمعه نوامبر محسوب میشود. جمعه سیاه برای خرید کریسمس است. در این روز تمامی بیزینسها تخفیف هایی را در نظر میگیرند. بیشتر از ۹۵% از بیزینسها این تخفیفات را در نظر میگیرند. در آن روز بیزینسها بالاترین فروش را تجربه میکنند. گفته میشود که ا ینقدر مشتری بیزینس ها در آن روز زیاد است که از ساعت ۳-۴ صبح مغازه ها را باز میکنند. یکی از راه هایی که شما میتوانید باعث افزایش فروش خود شوید تخفیف دادن به مشتریان است.
ما هم در ایران همچین روزهایی را داریم مانند شنبه بازار، یکشنبه بازارف دوشنبه بازار و … اما در جمعه سیاه خیلی حرفه ای تر عمل یشود. سعی کنید در کسب و کار خود سالیانه جمعه سیاه داشته باشید. میتوانید ۵ تا ۳ روز جمعه سیاه داشته باشید. تخفیف بدهید تا کسانی که نمیتوانند از خدمات شما استفاده کنند هم بتوانند از این خدمات استفاده کنند. جالب اینجست افرادی که این مورد را در بیزینس خود رعایت میکنند نسبت به دیگران حداقل ۳ تا برابر درامدشان بیشتر است. به فکر این باشید که در چه روزهایی میتوانید تخفیف دهید.
راز جمعه سیاه در کسب و کار کسب و کار
باید رسانه های تبلیغاتی داشته باشید. من در جلسه دوم در مورد رسانه های تبلیغاتی نیز صبت کردم که چطور رسانه داشته باشیم و چطور تبلیغات کنیم . دو نوع مدیریت وجود دارد. که این را هم باز درمورد تئوری عنکبوت و شیر در دوره هوش مالی جلسه دوم در موردش صحبت کردم. یک نوع ازمدیران شبیه عنکبوت هستند تاری را در اطراف خود ایجاد میکنند تا مشتری درون ان گیر بیافتد و بتوانند چیزی را به او بفروشند. یک سری از مدیران مانند شیر هستند. به دنبال مشتری میروند و با تبلیغات مشتری را جذب میکنند . این دو مدیر دو نوع نتیجه میگیرند. غالباً مدیرانی که مانند شیرها عمل میکنند تا ده برابر در کارشان نتیجه بهتری خواهند گفت. رسانه های تبلیغاتی خود را زیاد کنید.
ایجاد انگیزه در کسب و کار، جمعه سیاه جمعه سیاه در کسب و کار راز جمعه سیاه
گالری در اینستاگرام ویژه خانم ها وجود دارد که در خیابان فاطمی قراردارد. هر زمانی که این گالری تخفیفاتی را در نظر میگیرد. مغازه ۲۰۰ متری آن جا برای سوزن انداختن هم ندارد. چرا که ۳۰۰ هزار نفر در یکی از رسانه های تبلیغاتیش به نام اینستاگام عضو بوده و از تبلیغات در اینستاگرام لستفاده میکند. من یک بار به طور اتفاقی این بیزینس را بررسی کردم و یکی از محصولات آن را در جای دیگری نیز دیدم. این محصول در گالری مذکور با قیمت ۱۸۰ هزار تومان به فروش میرسید آن هم با تخفیف اما من این محصول را در جایی دیگر با قیمت ۱۴۰ هزار تومان دیدم.
خیلی از وقت ها تخفیفات فیک هستند اما باز هم باعث فروش خواهند شد. به این نکته هوش مالی دقت کنید شما با استفاده از تخفیف میتوانید درامد خود را بیشتر کنید. در مورد خریدهای خود نیز دقت کنید. تخفیف عامل اصلی نیست که بتواند محرک شما برای خرید باشد. باید احساسای خرید نکنید. شما باید جمعه سیاه داشته باشید. به این موضوع فکر کنید که در کار شما چگونه میتوان تخفیف داد و تبلیغ کرد.
افزایش درامد در کسب و کار، افزایش رشد در کسب و کار ؛انگیزه در کسب و کار
مورد بعدی که میخوام به شما بگویم و باید ان را بررسی کنید. من اسم ان را مخالفان پیشرفت شما گذاشته ام. این افراد چه کسانی هستند؟ این افراد کسانی هستند که از عملکرد شما برای رسیدن به موفقیت مالی جلوگیری میکنند. این افراد غالباً از نزدیکان شما هستند که با گفتن عباراتی مانند نرو، نکن و نمیشه جلوی عملکرد شما را سد می کنند. حال این سوال پیش میآید که اقای تیموری با این افراد باید چکار کنیم؟ احتمالاً چنین افرادی در زندگی شما هم وجود داشته اند پس این موضوع را درک میکنید. بهترین راهکار این است که در ذهن این افراد نفوذ کنید.
برای مثال اگر میخواهید از کار خود خارج شوید نیازی نیست به همسر خود بگویید که من میخواهم استعفا بدهم و کسب و کار جدید را راه بیاندازم. چرا که ممکن است با شما مخالفت کند چون امنیت و وضعیت فعلی خود را دوست دارد. شما باید به همسر خود بگویید چقدر خوب بود اگر ماشین بهتر و یا یک ویلا داشتیم که جمعه ها به مسافرت میرفتیم. و چقد خوب بود که میتوانستیم شرایط بهتری را برای فرزندمان فراهم کنیم و من میتوانستم چیزهای بهتری برای تو بخرم. در این حالت همسر شما خودش از شما میخواهد که برای رسیدن به چنین شرایطی کاری را انجام دهید. پس با مخالفان پیشرفت خود اینگونه برخورد کنید.
آموزش کسب و کار اینترنتی استراتژی کسب و کار چیست
تا جایی که میتوانید به صورت خنثی در ذهن آنها نفوذ کنید. پس این موضوع را بررسی کنید تا بتوانید مخالفان پیشرفت خود را پیدا کرده و در ذهن انها نفوذ کنید. دوستان عنصری با نام کاتالیزور وجود دارد که کارش این است که در واکنش شرکت نمیکند اما سرعت آن را افزایش میدهد. به نظر من اموزش در زندگی انسان حکم کاتالیزور را دارد. برای مثال اگر میخواهی ارتباطت با همسرت بهتر بشود باید اموزش ببینید. با اموزش سریعتر میتوانید به هدف خود برسید. برای مثال هوش مالی در زندگی مالی شما حکم کاتالیزور را دارد.
به شما کمک میکند که درامد خود را افزایش دالده ، پول خود را حفظ کنید و خیلی سریع پول خود را رشد بدهید. هوش مالی به شما کمک میکند که خیلی سریع شرایط مالی خود را بار ها و بارها از شرایط فعلی بهتر کنید. به این موضوع خیلی فکر کردم. هوش مالی در زندگی افراد حکم کاتالیزور را دارد و به انها کمک میکند که خیلی سریعتر به موفقیت مالی برسند. تا زمانی که بر روی خودتان سرمایه گذاری نکنید و یاد نگیرید نمیتوانید بهترین رفتار را داشته باشید. تا جایی که میتوانید بر روی خودتان سرمایه گذاری کنید و یاد بگیرید.
6 گام طلائی برای شروع کسب و کار آموزش رایگان کسب و کار
شما جزء افراد خاصی هستید که این مطلب را میبینید. چرا که خیلی از افراد اصولا اعتقاد ندارند که میتوانند به موفقت برسند پس شما که به این موضوع اعتقاد دارید و به این مطلب توجه میکنید خیلی سریعتر این کار را انجام دهید. امیدوارم از این مطلب لذت ببرید.من به این موضوع فکر میکنم که چگونه اطلاعات را ارائه بدهم که افراد خیلی سریع ان را درک کرده و به ان عمل کنند. این مطلب را برای عزیزان خود بفرستید و به انها نیز کمک کنید.من یر روی این مطلب کار زیادی انجام داده ام تا بتوانید به نتیجه برسید. مطمعن باشید ایده های که از این مطلب به ذهن شما می آید میتواند خیلی کمک کننده باشد. شاد و پیروز و سربلند باشید.