بینش تان در کسب و کار موضوع بسیار با اهمیتی است بینش سازنده مسیر کار شما را مشخص می کند و موانع را از راه شما برمی دارد و سرعت شما را درموفقیت افزایش می دهد. بینش تان در کسب و کار چیست؟ چقدر به بینشتان در کسب و کار اهمیت داده اید؟ آیا برای تغییر بینشتان در کسب و کار تان تلاش کرده اید؟
آموزش شروع کسب و کار آموزش کسب و کار
بینش یک نفر می تواند جهان را عوض کند. تنها چیزی که نیاز دارید بینش است.آنگاه همه چیز ممکن می شود
از کسانی که می کوشند بلند پروازی هایت را کوچک کنند بپرهیز. فرودستان به این امر می پردازند. اما بزرگان راستین این احساس را در تو پدید می آورند که تو نیز می توانی از بزرگان باشی . (مارک تواین)
اگر بینش درستی در کسبوکار نداشته باشید، ضررهای مادی و معنوی دچارمی شوید. عدم وجود بینش که موجب ایجاد ضرر میشود، میتواند سه دلیل زیر را داشته باشد:اولین دلیل این است که وقتی انسانها معیار درستی نداشته باشند و براساس ظاهر فرد، سوابق خانوادگی، موقعیت اجتماعی، شرایط مالی و. افراد موردنظر را اولویتبندی کنند و همین باعث میشود در انتخاب و تصمیمگیری خود دچار اشتباه گردند.دومین دلیل این است که دید و استدلال انسان از شخصیت و ذات دیگران آنطور که خود فرد میخواهد ببیند و دوست دارد؛ نه آنطور که فرد مقابل هست و رفتار میکند.
آموزش مذاکره در کسب و کار ارزیابی حس درونی ما استراتژی در کسب و کار
حس درونی ما نباید در شناخت ما از فرد مقابل تأثیر بگذارد و به ما جهتدهی کند؛ بلکه باید ظاهر و باطن خود فرد بهصورت خام بدون دخالت امیال درونی، مورد ارزیابی قرار گیرد.سومین دلیل این است که تغییرات زیاد و نوسان دار در طرف مقابل به دلیل اعتقادات سست و کممایه، تکبر و مریضی روحی و روانی ...!بینش در کار برای هر شغلی با شغل دیگر متفاوت است؛ همانطور که بینش لازم برای کار کردن بهعنوان کارمند با مدیر متفاوت است. در ادامه به بینش لازم برای شغل کارمندی و سپس شغل مدیریت میپردازیم.
برای کار بهعنوان کارمند برگ خریدهایی مدنظر است اما این برگ خریدها کلی است و به بهبود موقعیت شما چندان کمکی نمیکند فقط در فرایند استخدام و ادامه کارتان مؤثر است. این برگ خریدها شامل علم و تحصیلات، مهارت و حرفه، سابقه میشود. کارمند باید رازدار باشد و اسرار کاری بهخصوص اسرار کارفرما را هیچ جا مطرح نکند. نظم داشته باشد و کارها را بر اساس نظم و به ترتیب انجام دهد. کارمند باید امور را در دست بگیرد و برای پیشرفت کار و بهتر شدن وضعیت سازمان کار کند. وقتی کار میکند باید تصور کند کار تمام سود و زیانی که خواهد داشت به او برمیگردد و نصیب او میشود تا بیگدار بر آب نزند.
استفاده از داشته ها در کسب و کار، اصول هدف گذاری
با تلاش کارمند در راستای پیشبرد اهداف سازمان، ریاست و مدیریت نیز برای تلاش خالصانه کارمند حقوق، مزایا و تسهیلات به مقدار بیشتر به کارمند اختصاص دهد تا او نیز تشویق شود که کار خود را مجدانه با تلاش بیشتر و نیت بهتر ادامه دهد.
اگر کاری را برعهدهگرفتهاید و انجام میدهید و برای انجام کارتان کارمندانی دارید، باید ارتباط خوبی با کارمندانتان داشته باشید و آنها را ازخودراضی نگهدارید و سبب ایجاد انگیزه و علاقه برای انجام کار در آنها بشوید. قوانین کار که در جامعه همگانی شده را شامل حال آنها کنید. این قوانین شامل حقوق قانونی تصویبشده از سوی وزارت کار، بیمه کار، ساعات کاری روزانه مشخص و قانونی، مرخصی و اضافهکاری و. میشود. اگر تمامکارها بر وقف مراد کارمند و مدیر پیش برود، دو طرف راضی خواهند بود و مدیر و صاحبکار سود خواهند برد و کارمند با رضایت و علاقه امور را پیگیری خواهد کرد.
راز موفقیت و کسب درآمد در گرو چیست!
تمام موفقیتها به چه چیزی برمیگردد؟
راز موفقیت چیست؟
اگر بینش داشته باشیم، چه اتفاقی میافتد؟
موفقیت درگرو بینش خوب است و هر موفقیتی در هرکجا و هر موفقیت از یک بینش یکتا برمیخیزد.انسانی که بینش ندارد، جایی برای تکیه کردن به او و امید بستن به او را ندارد. انسانی که بینش ندارد، شکستخورده است. بینش به انسان شهامت و تفکر میدهد و او برای به دست آوردن خواستههایش به تلاش میافتد. انسان بدون بینش مانند انسان بدون امید و شهامت است.داستانی را میخواهم در ادامه شرح بدهم. این داستان نشاندهنده بینش در انجام امور است و انسانهایی که با بینش و بدون آن کارمی کنند، را مقایسه میکند. اسم داستان، داستان سه کارگر است.
بینش تان در کسب و کار چیست ، بینش در کسب و کار
داستان سه کارگر ازآنجا شروع میشود که مردی به دیدن کلیسایی در حال ساخت میرود تا ببیند کلیسا ر ا چگونه میسازند. مرد سه کارگر را میبیند که در حال چیدن اجرهای کلیسا هستند. مرد شروع به صحبت با اولین کارگری که با او برخورد میکند، میشود و از او میپرسد چهکار میکنی؟ می گه دارم آجر میچینم که کارفرمایم گفته است. مرد با دومین کارگر روبرو میشود و میپرسد کارتوچیست؟ کارگر میگوید من کار میکنم که مخارج زندگیام را پرداخت کنم و برایم مهم نیست چهکاری انجام دهم. امروز اینجایم و فردا شاید نجاری کنم. مرد برایش صحبت کارگران و نظرات آنها نسبت به کارشان جالب بود. پس سراغ کارگر سوم رفت و از او پرسید اینجا چه میکنی؟ کارگر سوم گفت من کلیسا میسازم ونمی خوام در کارم وقفه ایجاد کنم پس زودتر برو.
بینش موردنیاز برای شغل کارمندی پول کافی تبدیل ارزو به هدف؛
به نظر من کسی که فقط برای پول کار میکند، برایش اهمیت ندارد که ساختمان کلیسا زیبا دربیاید. او در ساخت دقت زیادی به کار نمیبندد و فقط میخواهد زودتر پولش را بگیرد و مخارجش را بپردازد. به آینده فکر نمیکند و فقط در فکر امروزش است. نفر سوم که فکر ساخت کلیسا است ونمی گذارد چیزی یا کسی آرامش و تمرکز ذهن را در حین کار به هم بریزد، بینش دارد. او میداند ساخت دیوار تنها مهم نیست بلکه باید به تمام ابعاد کار توجه کرد. نفر اول تابع دستورات است و به بنا توجه ندارد و تنها برای او تابعیت از کارفرما و حرفشنوی از او مهم است. اختیار او در انجام امور کم است و فرمانبردار است.
ریاست و مدیریت کسب و کار کمبودخلاقیت هدف هدف ،
از حرفهای سه کارگر چه برداشتی میکنید؟کدام کارگر بینش دارد؟کدام کارگر با عشق و علاقه کار میکند؟نفر اول و دوم فکر این هستند بهمحض تمام شدن ساعت کاری، محل کار را ترک کرده و به خانه برگردند. آنها علاقهای به ادامه کار ا خود نشان نمیدهند. نفر سوم دوست دارد کارش را ادامه دهد و اضافهکاری کند. او برای تمام شدن ساخت کلیسا آرزو و امید دارد و تمام تلاشش را میکند. زمانی هم که ساخت کلیسا تمام شود به کلیسا رفته و به خانواده خود میگوید من کلیسا را ساختم. این فرد آرمان دارد و هر بار از دیدن ساخته خود خشنود میشود و رضایت درونی دارد. نفر اول و سوم ناراحت بعد ار اتمام کار دنبال کار دیگری هستند واگر نفردوم حقوق خوبی دریافت نکند به آن کلیسا هم نخواهد آمد.